نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: لعنت به این شانس بد من😔

6931
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2021
    شماره عضویت
    47590
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    لعنت به این شانس بد من😔

    سلام من یه کاربر قدیمی هستم اکانت قبلیم نسترن ۹۰ بود ولی چون رمزمو فراموش کرده بودم مجبور شدم جدید بزنم تو اون اکانت از شرایط زندگیم افسردگیم بیچارگیم تنهاییم گفته بودم و رفتار بد خانوادم با من و زندگی سختی ک داشتم و دارم .

    من یه دختر خیلیییی احساسی هستم ک اصلا دوست ندارم تنها باشم و ب شدت چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ جنسی . و همههه چی ب جنس مخالف نیاز دارم ک‌بتونم خودمو از این افسردگی شدید نجات بدم همونجور ک تو‌اون کاربریم گفتم من یه جورایی زندانی خانوادم هستم ب اسم غیرت نمیزارن ت************ بخورم زندگیمو جهنم کردن ب دلیل افسردگیم الان سه ساله پشت کنکورم و موفق نشدم رتبه قابل قبولی بیارم . حالا نمیدونم از شانس یا کار خدا نمیدونم شرایط ازدواجی برام پیش اومده ک از فامیل برا یه نفر منو خواستگاری کردن که خیلیییی دلم میخواد این ازدواج سر بگیره و منم از این بلاتکلیفی نجات پیدا کنم و بعد از بیست سال تنها بودن حضور یکیو کنارم احساس کنم .‌ولی از شانس خیلییی بد من وسایلای خونمون ناجوررر افتضا هست ن فرش درستی ن‌امکانات درستی اون بنده های خداهم پیش بابابزرگم رفتن خواستگاری و الان اجازه میخوان ک‌بیان‌خونه خودمون ولی ما خجالت میکشیم بخاطر همین هی امروز و فردا میکنیم و الان دوماه هست امروز و فردا کردیم ک‌بتونیم یه چیزی بخریم ک‌اونم اوضاع اقتصادیمون ناجور افتضا شده دیگه واقعا اگ این شانسمو از دست بدم ب معنای واقعی روانی میشم . من از زندگیم خستم دلم میخواد زندگی جدیدیو شروع کنم اخه چرا باید شرایط زندگی من این باشه چرا نباید توان یه خواستگار راه دادنو داشته باشیم اخه چرا باید انقدد بدبخت باشیم بعضی وقتا دلم میخواد خودکشی کنم خودمو راحت کنم ولی میشینم فکر میکنم میگم پس ارزوهام چی اینکه دلم میخواد خانم خونه خودم‌بشم اینکه مادر بشم ولی کو این اتفاقات کاش این کیس از دستم نره کاش جور بشه خدایاااا خودت کمکم کن 😭😭😭😭😭

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : لعنت به این شانس بد من😔

    سلام به شما نسترن جان
    نیازهای عاطفی و جنسی در مسیر رشد یک امر طبیعی می باشد و در این مسیر شما با وارد شدن به سن بلوغ این نیازها را تجربه کرده اید که خب نشان از رشد شما دارد اما دقت کنید اگر بخواهید تمرکز بیش از اندازه بر یک نیاز داشته باشید خب این باعث می شود که بقیه مسیرهای زندگیتان و اولویت هایتان تحت تاثیر قرار گیرد.
    در این مسیر بهتر است که برای بهبود شرایط روحی خودتان به روانشناس مراجعه کنید چون برای وارد شدن به زندگی مشترک هم نیاز به شرایط روحی می باشد.
    در مورد این خواستگار نیز بهتر است که اجازه بدهید در همین شرایط برای خواستگاری اقدام کنند در هرصورت شما نمی توانید دائم شرایط را تغییر بدهید و نیاز است که این آقا با همین شرایط خانوادگی و مالی این انتخاب را داشته باشند چون حتی اگر بخواهید شرایط منزل را تغییر بدهید خب این مسیر می تواند برای مهمانی های بعدی، جهزیه و... ادامه یابد.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2019
    شماره عضویت
    40068
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    14
    تشکر شده 58 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : لعنت به این شانس بد من😔

    نقل قول نوشته اصلی توسط Nastaran91 نمایش پست ها
    سلام من یه کاربر قدیمی هستم اکانت قبلیم نسترن ۹۰ بود ولی چون رمزمو فراموش کرده بودم مجبور شدم جدید بزنم تو اون اکانت از شرایط زندگیم افسردگیم بیچارگیم تنهاییم گفته بودم و رفتار بد خانوادم با من و زندگی سختی ک داشتم و دارم .

    من یه دختر خیلیییی احساسی هستم ک اصلا دوست ندارم تنها باشم و ب شدت چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ جنسی . و همههه چی ب جنس مخالف نیاز دارم ک‌بتونم خودمو از این افسردگی شدید نجات بدم همونجور ک تو‌اون کاربریم گفتم من یه جورایی زندانی خانوادم هستم ب اسم غیرت نمیزارن ت************ بخورم زندگیمو جهنم کردن ب دلیل افسردگیم الان سه ساله پشت کنکورم و موفق نشدم رتبه قابل قبولی بیارم . حالا نمیدونم از شانس یا کار خدا نمیدونم شرایط ازدواجی برام پیش اومده ک از فامیل برا یه نفر منو خواستگاری کردن که خیلیییی دلم میخواد این ازدواج سر بگیره و منم از این بلاتکلیفی نجات پیدا کنم و بعد از بیست سال تنها بودن حضور یکیو کنارم احساس کنم .‌ولی از شانس خیلییی بد من وسایلای خونمون ناجوررر افتضا هست ن فرش درستی ن‌امکانات درستی اون بنده های خداهم پیش بابابزرگم رفتن خواستگاری و الان اجازه میخوان ک‌بیان‌خونه خودمون ولی ما خجالت میکشیم بخاطر همین هی امروز و فردا میکنیم و الان دوماه هست امروز و فردا کردیم ک‌بتونیم یه چیزی بخریم ک‌اونم اوضاع اقتصادیمون ناجور افتضا شده دیگه واقعا اگ این شانسمو از دست بدم ب معنای واقعی روانی میشم . من از زندگیم خستم دلم میخواد زندگی جدیدیو شروع کنم اخه چرا باید شرایط زندگی من این باشه چرا نباید توان یه خواستگار راه دادنو داشته باشیم اخه چرا باید انقدد بدبخت باشیم بعضی وقتا دلم میخواد خودکشی کنم خودمو راحت کنم ولی میشینم فکر میکنم میگم پس ارزوهام چی اینکه دلم میخواد خانم خونه خودم‌بشم اینکه مادر بشم ولی کو این اتفاقات کاش این کیس از دستم نره کاش جور بشه خدایاااا خودت کمکم کن
    سلام نسترن خانم
    امیدوارم حالت خوب باشه جانم.
    هیچ موقع فکر نکن که نداری و وضع بدِ زندگی باعث سرافکندگی تو میشه. اگه کسی تو رو دوست داشته باشه باید با تمام شرایط تو کنار بیاد و حتی به وجود خودِ تو افتخار کنه نه وضع مالیت. به نظر من، با همین وضعی که دارید اجازه بدید بیان. ایشالله به خوبی و خوشی برگزار میشه و تو هم یه زندگی خیلی خوب خواهی داشت.
    اینو فراموش نکن که ارزش آدما به خودشونه نه وسایلشون.
    خوشبخت بشی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد